محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - سعید ملکان، پس از سالها تجربه اندوزی در عرصههای تهیه کنندگی و چهره پردازی سینما، دو سال قبل با اولین فیلم بلند خود در مقام کارگردان پای به سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر گذاشت و توانست با «روز صفر» نظر مردم و منتقدان را جلب کند. این فیلم نگاه ویژهای به یک عملیات تروریستی دارد و به لحاظ شاخصههای فنی از سطح کیفی بالایی برخوردار است. با این حال، «روز صفر» یک شاهکار ماندگار در سینمای ایران لقب نمیگیرد. هرچند اثری پیشگام و متفاوت با الگوهای رایج سینمای ایران محسوب میشود.
درباره «روز صفر» گفته شده که بهترین فیلم اکشن تاریخ سینمای ایران است. این تعبیر تا حد زیادی مطابق با واقعیت به نظر میرسد و در سینمای ایران که تعداد فیلمهای اکشن آن زیاد نیست، اتفاقی امیدبخش به شمار میرود. اهمیت کلی فیلم سعید ملکان به همین راه جداگانه آن در ساختار و لحن کلی بازمی گردد.
سینمای ایران در سالهای اخیر به شدت درگیر دوگانه فیلمهای کمدی زرد و آثار اجتماعی تلخ در محیطهای اغلب آپارتمانی بوده است که این موضوع ماهیت سینمای ملی و بازنمایی آن در عرصههای بین المللی را نیز تحت الشعاع قرار داده است. حالا «روز صفر» که نوروز ۱۴۰۱ به اکران عمومی درآمده، میتواند یکی از آثار مهم سالهای اخیر سینمای ایران لقب بگیرد. اثری که گونه اکشن را انتخاب کرده و با شمایلی کاملا بدیع خودش را از بدنه سینمای ایران متمایز جلوه میدهد. اتفاقا این گونه سینمایی حسابی به دل مردم نشسته و اغلب مخاطبان عادی سینما هم ساختار پرحادثه، ریتم تند و صحنههای اکشن «روز صفر» را دوست داشته اند که این موضوع میتواند راه را برای شکوفایی یک شکل جدید سینمایی در ایران باز کند.
با وجود کارگردانی موفق، فیلم برداری چشم نواز علی قاضی و جلوههای ویژه بصری و میدانی درخور توجه، «روز صفر» فیلمی است که از فیلم نامه اش لطمه خورده است. به نظر میرسد که خط اصلی قصه این فیلم، برای ارائه جزئیات ماجرا یا تلاش برای ایجاد تعلیق با تزریق قطره چکانی اطلاعات، دچار تردید شده و میخواهد هم زمان از مزایای هر دو مورد بهره بگیرد که چنین چیزی عملا ممکن نیست.
در سکانس ابتدایی مقدمات یک عملیات تروریستی مهیب به نمایش درمی آید، اما با فاصلهای اندک این موضوع به حاشیه رانده میشود و تا یک سوم پایانی فیلم که دوباره موضوع به جاده اصلی بازمی گردد، معلق میشود. در واقع، زمان نسبتا بلندی از میانههای فیلم صرف آشنایی با قهرمانی میشود که تعمدا باید بی هویت باقی بماند و اصلا قرار نیست جزئیاتی از زندگی شخصی او برملا شود. نویسندگان «روز صفر» میتوانستند ابتدا به هر چیزی که لازم است درباره قهرمان گفته شود، بپردازند و سپس با زمینهای کامل به سراغ حادثه مهم قصه بروند.
«روز صفر» از یک ساختار کلاسیک مبتنی بر تقابل بین قهرمان و ضدقهرمان پیروی کرده و به خوبی توانسته این ساختار را به روز رسانی کند. در دو سمت خیر و شر ماجرای این فیلم عبدالمالک ریگی (با بازی ساعد سهیلی هنرمند مشهدی) و یک مأمور امنیتی ایرانی (با بازی امیر جدیدی) قرار دارند. این انتخاب اگرچه درخور توجه به نظر میرسد، اما در پرداخت با مشکلاتی رو به روست. ساعد سهیلی در نقش ریگی ناخواسته با بازسازی سینمایی شمایل این فرد در فیلم «شبی که ماه کامل شد» (با بازی آرمین رحیمیان) مقایسه میشود و یک گام عقبتر قرار میگیرد.
سهیلی برای ایفای این نقش تلاش زیادی کرده، اما نتوانسته صلابت و بی رحمی یک شخصیت شرور را با تزلزل درونی آن، به شکلی متوازن، درآمیزد. از همین روست که بخش زبون و ترسوی ریگی در «روز صفر» بر قسمت خشن و ترسناکش میچربد. درست بر خلاف شمایل ترسناک ریگی در «شبی که ماه کامل شد».
از این منظر، وضعیت امیر جدیدی بسیار بهتر است و بازی او به نقطه قوت فیلم تبدیل میشود. جدیدی در «روز صفر» هم آمادگی بدنی درخوری از خود به نمایش میگذارد و هم به لحاظ تسلط بر اجزای چهره میتواند ظرفیتهای قابل توجهی از بازی خود را به نمایش بگذارد. خصلت آرام و تودار قهرمان «روز صفر» به جدیدی این اجازه را داده که اجرای متفاوتی را جلو دوربین ببرد و به فراخور قصه، در سکانسهایی که مجبور است در پوشش افراد مختلف با گریمهای متفاوت ظاهر شود، انعطاف و قدرت تطبیق خود را به رخ بکشد.
شاید تنها نکاتی که بازی امیر جدیدی در «روز صفر» را تحت الشعاع قرار میدهند، طراحی موتیف حرکت گردن و استفاده از مونولوگهای شعاری باشند که البته مسئولیت هردو آنها بر عهده نویسنده و کارگردان است. بالأخص مونولوگها که میتوانستند به کلی از اثر حذف شوند؛ زیرا نه کمکی به روایت میکنند و نه این توضیحات نسبت روشنی با شخصیت آرام و کم حرف قهرمان قصه دارند.